پيام
+
دوستت دارم...
♥ ح. بالايي
89/12/28
*maryamz*
شبي پسرک يک برگ کاغذ به مادرش داد . مادر آن را گرفت و با صداي بلند خواند:
او با خط بچگانه نوشته بود:
کوتاه کردن چمن باغچه : 5 دلار/
مرتب کردن اتاق خوابم : 1 دلار/
بيرون بردن زباله ها : 2دلار/
نمره ي رياضي خوبي که گرفتم : 6 دلار/
جمع بدهي شما به من : 14دلار
*maryamz*
مادر به چشمان منتظر پسر نگاهي کرد.لحظه اي خاطراتش را مرور کرد.سپس قلم را برداشت و پشت برگه ي صورتحساب نوشت:
بابت سختي 9 ماه بارداري که در وجودم رشد کردي : هيچ/
بابت تمام شب هايي که بر بالينت نشستم و برايت دعا کردم : هيچ/
بابت تمام زحماتي که در اين چند سال کشيدم تا تو بزرگ شوي : هيچ/
بابت غذا نظاقت تو و اسباب بازي هايت : هيچ
*maryamz*
و اگر تمام اينها را جمع بزني خواهي ديد که هزينه ي عشق واقعي من به تو هيچ است./وقتي پسرک آنچه را که مادرش نوشته بود خواند با چشمان پر از اشک به چشمان مادر نگاه کرد و گفت:
مامان دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زير صورتحساب نوشت : قبلآ به طور کامل پرداخت شده
!i!i!iSIAH POOSH!i!i
خيلي زيبا بود واي يكي منو بگيره احساساتي شدم گريم گرفت:دي
*maryamz*
قابل شما رو نداشت:)
Sense Of Tune
زيبا بود
ناکام دات کام
يارانه ها هم هيچ ؟! :(
*maryamz*
مرسي. قابل نداشت. اره يارانه ها هم هيچ :دي