با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+سياه پوشيده بود، به جنگل آمد... من هم استوار بودم و تنومند! من راانتخاب کرد...
دستي به تنه و شاخه هايم کشيد، تبرش را در آورد و زدو زد... محکم و محکم تر…
به خودم ميباليدم، ديگرنميخواستم درخت باشم، آينده ي خوبي در انتظارم بود.
ميتوانستم يک قايق باشم، شايد هم چيز بهتري...
درد ضربه هايش بيشتر مي شد و من هم به اميد روزهاي بهتر توجهي به آن نميکردم…
اما ناگهان چشمش به درخت ديگري افتاد
شايد او تنومند تر بود، شايد هم نه! اما حداقل به نظر مرد تبر به دست آن درخت چوب بهتري داشت، شايد هم زود از من سيرشده بود و ديگر جلوه ي برايش نداشتم،
مرا رها کرد با زخم هايم، واو را برد...
من نه ديگر درخت بودم، نه تخته سياه مدرسه، نه عصايي براي پيرمرد و نه قايق و... خشک شدم... - *maryamz*
ميگويند اين رسم شما انسانهاست، قبل از آن که مطمئن شويد انتخاب ميکنيد و وقتي با ضربه هايتان طرف مقابل را آزار مي دهيد او را به حال خودش رهاميکنيد!
اي انسان تا مطمئن نشدي تبر نزن! تا مطمئن نشدي، احساس نريز... ديگري زخمي مي شود... خشک مي شود! - *maryamz*
+خسرو شکيبايي چه زيبا گفت:
گاهي بايد نبخشيد کسي را که بارها او را بخشيدي و نفهميد،
تا اين بار در آرزوي بخشش تو باشد!
گاهي نبايد صبر کرد بايد رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندي رفتن را بلد بوده اي!
گاهي بر سر کارهايي که براي ديگران انجام ميدهي بايد منت گذاشت تا آنرا کم اهميت ندانند!
گاهي بايد بد بود براي کسي که فرق خوب بودنت را نميداند!